به همین زودی از این دشت سپیدار بروید
یا لثارات حسین از لب نیزار بروید
روزی که ز دریای لبش دُر میرفت
نهر کلماتش از عطش پُر میرفت
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
آن جمله چو بر زبان مولا جوشید
از نای زمانه نعرهٔ «لا» جوشید
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یکدم سپر شوند برای برادرش