کبود غیبت تو آسمان بارانیست
و کار دیدۀ ما در غمت گلافشانیست
به همان کس که محرم زهراست
دل من غرق ماتم زهراست
این چشمها برای كه تبخیر میشود؟
این حلقهها برای چه زنجیر میشود؟
اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست
گل غریب نوازم که گریه شبنم اوست
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
آزرده طعم دورى، از یار را چشیده
روى سحر قدم زد با کسوت سپیده
ماهی که یک ستاره به هفت آسمان نداشت
جز هالهای کبود از او کس نشان نداشت
برگشتم از رسالت انجام دادهام
زخمیترین پیمبر غمگین جادهام