یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
خاموش ولی غرق ترنّم بودی
در خلسۀ عاشقانهات گُم بودی
مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود