هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم