او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید