روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چشمهایت روضه خوانی میکند
اشکها را ساربانی میکند
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظهها با تو چه زیباست اگر بگذارند
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...
از نسل حیدری و دلاورتر از تو نیست
یعنی پس از علی، علیاکبرتر از تو نیست
خورشید بود و جانب مغرب روانه شد
چون قطره بود و غرق شد و بیکرانه شد