اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
گسترده شد در این ولایت خوان هفتم
روزی ایران میرسد از مشهد و قم
بختت بلند باد و بلندا ببینمت!
ایرانِ من مباد که تنها ببینمت!
سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
باغ سپیدپوش که بسیاری و کمی
بر برگبرگ خاطر من لطف شبنمی
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
مرگ بر تازیانهها
تازیانههای بیامان، به گردههای بیگناه بردگان
همواره نبرد حق و باطل برپاست
هر روز برای مسلمین عاشوراست
زیر پا ریخته اینبار کف صابون را
کفر، انگار نخوانده است شب قارون را