گریه بود اولین صدا، آری!
روز اول که چشم وا کردیم
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
دیر سالیست هر چه میخواهم
از تو یک واژه درخورت گویم
جاری استغاثهها ای اشک!
وقت بر گونهها رها شدن است
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ ماست
جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست