وقتی که زمین هنوز از خون دریاست
در غزه، یمن، هرات... آتش برپاست
کمک کنید به نوباوگان جنگزده
به آهوان هراسیدۀ پلنگزده
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
شد چهل روز و باز دلتنگیم
داغمان تازه مانده است هنوز
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما