روضههای سحر ماه رمضون
دلا رو میبره تا عرش خدا
وسط زمزمۀ حسین حسین
دلامون پر میزنه تا کربلا
هر سحر انگار، روضهها میشه دوباره تکرار
هر سحر انگار، کار ما گریه شده تا افطار
هر سحر انگار، کربلایی میشه چشم خونبار
«یا حسین امیری و نعم الامیر
به همین ماه خدا دست منو بگیر»