گرایش به زبان و شیوه بیان مردم و تلاش برای بازسازی نحوه گفتار آنان، بیگمان یکی از هنرهای شعری است. این شیوه در شعر مذهبی و ولایی هم کاربرد بسیاری دارد و نشانههایی از رویکرد شاعران به این نوع شیوه بیان در اشعار دیده میشود.
«مضمون» همان مقصود و مفاد سخن است که در لایه درونی کلام پنهان است و به شکل تفسیر یا تأویل، ارائه میشود. در سلوک ادبی، شاعر سعی دارد با بلاغت کلام و استفاده از شگردهای بیانی (که معمولاً تخیل در آن نقشی ندارد) محتوایی را با بیانی جذاب و نکتهسنجانه مطرح ساخته، خلأ خیال و اغراق…
و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیفترین و باطراوتترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هالهای از طراوت هنر مینیاتور در…
ابتدای امر، لازم است شاعر با مدح و ستایش برای مخاطب زمینهسازی فکری داشته باشد و سپس روشنگری کند و با بیانی حماسی، عواطف را تحریک کرده، به مرثیه ورود پیدا کند تا سخن او دلپذیر، جذاب و تأثیرگذار گردد و در نهایت مخاطب بپذیرد که باید با مرثیه شاعر همراه شود و واکنش نشان دهد.
یکی از دغدغههای مهم مداحان انتخاب «شعر» است؛ و اگر مداح، کمی اهل مطالعه شعر و وسواس در انتخاب باشد در پیِ پاسخ به این سؤال مهم است: «این شعر در کدام بخش مداحی به کار میآید؟»
انتخاب شعرهای «کاربردی» و استفاده دقیق و درست از آن، بخشی از دغدغههای مقدس مداح را پاسخ میدهد.
وقتی سخن از تاج شهیدان همه عالم، ماه بنیهاشم حضرت عباس علیهالسلام و مدایح ایشان به میان میآید شاید بسیاری از همنسلان من، ناخودآگاه به یاد مثنوی معروف مرحوم سیدمحمدعلی ریاضی یزدی میافتند.
اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را به طاعت و بندگى خويش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پيمان الهى اتّحاد و اتّفاق مىداشتند و عهد و پيمان را محترم مىشمردند، یُمن ديدار ما از آنها به تأخير نمىافتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مىشدند...
اگر روزی قرار باشد تا شاعران و ادبای کشور در محفلی حاضر باشند و هر یک به نشانهای شناخته شوند، مسلّماً پروین ستارهای درخشان در آن جمع خواهد بود. او در یک نگاه اجمالی چون حکیمی حاذق و عارفی دلسوخته است که در میان مردمان عصر خود، به رغم ستم حاکمان و دستگاه جبّار و بیفرهنگ زمانش…
نصیحت ملوک یا موعظۀ زمامداران از سنتهای ادبی شاعران پارسیسرا بوده است. اشعاری که اغلب در قالب قصیده و مثنوی سروده شدهاند و به رسم آن روزگار با مدح زمامدار مشخصی شروع میشوند اما در مدح او متوقف نمیمانند و هنر سخنوری را در خدمت موعظۀ آن زمامدار و گوشزد کردن فرصتها برای…
آنگاه امام حسن عسکری(علیهالسلام) به او فرمودند: «پسرم بر تو بشارت باد که تو صاحب الزمان و مهدی هستی! تو حجّت خدایی بر زمين... پيامبر خدا(صلیاللهعليهوآلهوسلم) به تو بشارت داده و نام و کنيه تو را تعيين نموده است... خداوند بر اهلبيت درود فرستد که او پروردگار ما و ستوده شده و…
امام به من فرمود: «به خداوند قسم دروغ ياد میکنی؛ چرا که دويست دينار در مكانی دفن کردهای، اما اين سخن من برای اين نيست که چيزی به تو عطا نكنم. ای غلام آنچه داری به او بده!» غلام آن حضرت صد دينار به من داد. سپس آن حضرت رو به من کرده فرمودند: «در وقتی که به شدت به آن دويست دينار…
خلیفه گفت: امت محمّد را از این مصیبتی که بر او وارد شده است دریاب، امام عسکری(علیهالسلام) فرمود: «بگذار تا آنها فردا سوّمین بار خارج شوند» خلیفه گفت: مردم به اندازۀ کافی از آب استفاده کردهاند، پس دیگر فایدۀ خارج شدن آنان چیست؟ آن حضرت فرمودند: «تا شک را از مردم زائل کنم و…
راهب گفت: من مسيح را يافتم و به دست او مسلمان شدم. بختيشوع گفت: آيا تو مسيح را يافتهای؟! راهب پاسخ داد: يا کسی نظير او را. چرا که اين دستور فصد و خونگيری را در دنيا کسی جز مسيح انجام نداده است، و اين شخص از نظر آيات و علايم همچون مسيح میباشد.
مولای ما امام حسن عسکری علیهالسلام در پاسخ فرمودند: «الحمد لله الذی جعل النصاری أعرف بحقنا من المسلمین؛ ستایش خداوندی را که نصاری و مسیحیان را در شناختن حقِّ ما از مسلمانان داناتر و عارفتر قرار داده است».
گذشته از بعضی فرماندهان و امیران، گروهی از کاتبان، حاجبان، جاسوسان و حتی زندانبانها به ولایت آن حضرت معتقد گشته و محبّت خاصی نسبت به امام هادی(علیهالسلام) داشتند. در قصّۀ بیمار شدن متوکل و نذر کردن مادرش برای امام هادی(علیهالسلام) دلالت آشکاری بر میزان نفوذ معنوی امام(علیه…
در زمان متوکل زنی پیدا شد که ادّعا میکرد زینب دختر حضرت فاطمه(علیهاالسلام) دختر رسول خدا میباشد. متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) سالیان سال گذشته است. آن زن پاسخ داد: پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) بر سر من دست کشیده و از خدا خواسته…
تشنگی به ما و اسبان و شتران ما فشار میآورد، و چيزی نمانده بود که از تشنگی تلف شويم... در اين هنگام ابوالحسن به من گفت: «گويا که من چند ميل آنطرفتر جايی را میشناسم که در آن آب است» ما به آن حضرت عرضه داشتيم: پس اگر لطف کنی و به سمت آنجا حرکت کنی و ما را به آنجا ببری بسيار خوب…
به خداوند تعالی سوگند که او بهترين فرد اهل زمين است و بافضيلتترين کسی است که خداوند متعال خلقت نموده است. گاه میشود که او میخواهد به داخل اتاق خود برود و من به او میگويم نرو تا سورهای را بخوانی... و او سريعاً شروع به قرائت آن سوره میکند، به گونهای که من صحيحتر از اين…
اما بعد... [بدان که] تنها چيزى که از منصبت براى [آخرت] تو مىماند کار نيکى است که از تو برآيد، پس به برادرانت نيکى کن و بدان که خداى عزوجل [در روز واپسين و به هنگام بازخواست] از اندک کارهاى تو هر چند به اندازه ذرهاى يا دانۀ خردلى باشد سؤال خواهد کرد.
حسن بن على وشّاء مىگويد: در قريهاى نزديك مدينه به نام «صريا» با امام جواد (عليهالسّلام) در اتاقى نشسته بوديم كه حضرت برخاست و به من فرمود: از جايت حركت نكن. با خود گفتم: مىخواستم پيراهنى از لباسهاى امام رضا (عليهالسّلام) را از ایشان بگيرم ولى موفق نشدم.