ندیده مادری مهربونتر از تو، این زمونه
آخه قدر این همه محبتت رو کی میدونه
برای روسیاهایی مثه من دعا میکردی
تو قنوت نماز شبت، تو اشکای شبونه:
«یا الهی! بِمُحَمَّدٍ المصطفی و شُوقِه إلیَّ
یا الهی! بعَلیٍ المُرتَضی و حُزْنِه عَلَیَّ
به غریبی حسن، به غم و اشک حسین
به تموم غصه و بیکسی و حسرت زینب»
بگذر از گناه اُمّت پیمبر
هر کسی که اومده با چشمای تر
میخونه أمَّن یُجیب با حال مضطر
«یا الهی، الهی، الهی»