ای تیغ! سرسنگین مشو با ما سبکسرها
دست از دل ما برمدارید آی خنجرها!
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجراها و مُرساها
هنوز ماتم زنهای خونجگر شده را
هنوز داغ پدرهای بیپسر شده را
ای تیغ عشق! از سر ما دست برمدار
دردسر است سر که نیفتد به پای یار
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما