ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
شب بود و بارگاه تو چون خرمنی ز نور
میریخت در نگاه زمین آبشار طور
ای از شعاع نور تو تابنده آفتاب
باشد ز روی ماه تو شرمنده آفتاب
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
مولای ما نمونۀ دیگر نداشتهست
اعجاز خلقت است و برابر نداشتهست
دریا بدون ماه تلاطم نمیکند
تا نور توست، راه کسی گم نمیکند
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
جام ِجهان نماست، در این قطعه از بهشت
آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت
گاهی دلم به سمت خدا میبرد مرا
یعنی به آستان رضا میبرد مرا
پیچیده در ترنّم هستی، صدای تو
ای راز ناگشودۀ هستی، خدای تو
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
تا بر شد از نیام فلق، برق خنجرش
برچید شب ز دشت و دمن تیره چادرش
در گوشهای ز صحن تو قلبم نشسته است
دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است
خورشید گرم چیدن بوسه ز ماه توست
گلدستهها منادی شوق پگاه توست
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند
شاید به خاک پای شما نازلم کنند
ای زندۀ نماز و شهید دعا علی
ای جلوۀ جمال تو نور خدا علی
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبلۀ ایمان رسیده است