چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود