هنوز ماتم زنهای خونجگر شده را
هنوز داغ پدرهای بیپسر شده را
زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کردهاند اردیبهشتی میرسد از راه
زود بیدار شدم تا سرِ ساعت برسم
باید اینبار به غوغای قیامت برسم
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم موبهمو