دست ابوسفیان کماکان در کمین است
اما جواب دوستان در آستین است
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
این هفته نیز جمعۀ ما بی شما گذشت
آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت!
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود