هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند