صدای کربوبلای حسین میآید
به هوش باش، صدای حسین میآید
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
اذان میافکند یکباره در صحرا طنینش را
و بالا میزند مردی دوباره آستینش را
عصر تاسوعاست ای نقّاش فردا را نکش
صبح دریا را کشیدی ظهر صحرا را نکش
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟
این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟
آن سو، همه برق نیزه و جوشن بود
این سو، دلی از فروغ حق روشن بود