آیینه، اشکِ کودکان؛ قرآن، علیاصغر
ای مشک! در سینه نمیگنجد دلم دیگر
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی