كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم