آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
گواه سیرۀ عشق است داغداری ما
به باغبانی درد است لالهکاری ما
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
سرّ نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مىماند اگر زینب نبود
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی