ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
ای خاک ره تو خطّۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
چشمۀ خور در فلک چارمین
سوخت ز داغ دل امّالبنین
گر سوى ملک عدم باز بیابى راهى
شاید از سرّ وجودت بدهند آگاهى
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چو وا کند
از نمکین کلامِ خود حقِ نمک ادا کند