از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
کمتر کسیست در غم من، انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
دوباره بوی خوش مشک ناب میآید
شمیم توست که با آب و تاب میآید
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت