میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
ای صفت خاص تو واجب به ذات
بسته به تو سلسلۀ ممکنات
به کعبه رفتم و زآنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم...
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود