چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود