فراتر است، از ادراک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
«اَلا یا اَیها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِلها»
که درد عشق را هرگز نمیفهمند عاقلها
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم