الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم