ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
آهسته میآید صدا: انگشترم آنجاست!
این هم کمی از چفیهام... بال و پرم آنجاست
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
با بستن سربند تو آرام شدند
در جادۀ عشق، خوشسرانجام شدند
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
دلم میخواست عطر یاس باشم
کنار قاسم و عباس باشم
هی چشم به فردای زمین میدوزی
افتاد سرت به پای این پیروزی