وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد