بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت