فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
آیینه، اشکِ کودکان؛ قرآن، علیاصغر
ای مشک! در سینه نمیگنجد دلم دیگر
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم