سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
در یک نفَس ز هر دو جهان نیز بگذریم
ما دل برای دوست ز جان برگرفتهایم
چشم طمع ز هر دو جهان برگرفتهایم...
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی