جگر پر درد و دل پر خون و جان سرمست و ناپروا
شبم تاریک و مرکب لنگ و در سر، مایۀ سودا
امشب شب آدینه و فردا رمضان است
تن در ذَوبان آمد و جان در طیران است
یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال
یا انیسَ العارفین، یا ذوالجلال
ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب...
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟