ما از غم دشوار تو آسان نگذشتیم
ماندیم بر این عهد و ز پیمان نگذشتیم
وقتی که زمین هنوز از خون دریاست
در غزه، یمن، هرات... آتش برپاست
یک عمر شهید بود و، دل باخته بود
بر دشمن و نفس خویشتن تاخته بود
هر غنچه به باغ سوگوار تو شدهست
هر لاله به دشت داغدار تو شدهست
آن روز، گدازۀ دلم را دیدم
خاکستر تازۀ دلم را دیدم
تن فرزند بهر مادر آمد
اگر او رفت با پا، با سر آمد