در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست