الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...