بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
کربلای عمر هرکس بیگمان خواهد رسید
روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی