در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم