باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
خوشا از دل نَم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن