وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
این سجدهها لبالب چرت و كسالتاند
این قلبهای رفته حرا بیرسالتاند
بر عفو بیحسابت این نکتهام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران