مگر در ساعت رفتن دلم جا مانده بود اینجا؟
که از پی کفشدارانش مرا خواندند زود اینجا
شب تا به سحر نماز میخواند علی
با دیدۀ تر، نماز میخواند علی
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام