آخر ای مردم! ما هم عتباتی داریم
کربلایی داریم، آب فراتی داریم
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم
به تمنای طلوع تو جهان، چشم به راه
به امید قدمت، کون و مکان چشم به راه