گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
ای بزرگ خاندان آبها
آشنای مهربان آبها
شکر خدا دعای سحرها گرفته است
دست مرا کرامت آقا گرفته است
ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود
بساط گریه برای دلم فراهم بود
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شدهاى