غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...