صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
چون بر او خصم قسم خوردۀ دین راه گرفت
بانگ برداشت، مؤذّن كه: خدا! ماه گرفت
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
که تیرها همه آمادهٔ هدف شدهاند
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت