این چشمها برای كه تبخیر میشود؟
این حلقهها برای چه زنجیر میشود؟
اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست
گل غریب نوازم که گریه شبنم اوست
امشب شهادتنامۀ عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
برگشتم از رسالت انجام دادهام
زخمیترین پیمبر غمگین جادهام
سر به دریای غمها فرو میکنم
گوهر خویش را جستجو میکنم