ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی