ای کاش غیر غصۀ تو غم نداشتیم
ماهی به غیر ماه محرم نداشتیم
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
هم تو هستی مقابل چشمم
هم غمت کرده دل به دل منزل
از باغ، گل و گلاب را میبردند
گلهای نخورده آب را میبردند
گفت آن که دل تیر ندارد برود
یا طاقت شمشیر ندارد برود
ظهر عاشورا زمان دست از جان شستنت
آبها دیگر نیاوردند تاب دیدنت
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...