...اون که وصیت تو رو
همهش به جون و دل خرید
یه دخترت گم شده بود
میگن تا صبح پیاش دوید
میخوام بگم خواهر تو
خیلی مصیبت کشیده
یه طوریکه همه میگن
قامت زینب خمیده...
زینبی که اگه یه روز
میخواست پیش بابا بره
هاشمیها جمع میشدن
دخت علی تنها نره
زینبی که میرفت بقیع
سر بزنه به مادرش
مدینه رو قرق میکرد
ابوفاضل با لشکرش
زینبی که اگه یه روز
اراده سفر میکرد
حسینشو صدا میزد
عباسشو خبر میکرد
زینبی که اگه یه وقت
سوار مرکبی میشد
زانوی عباس علی
رکاب زینبی میشد
حالا باید سفر کنه
با بچههای بیپناه
گاهی میره تا علقمه
زل میزنه به قتلگاه
شاید میخواد برای تو
پیراهنی پیدا کنه
شاید میخواد داد بزنه
عباسشو خبر کنه...
💠 یک نوحه یک نکته | فرصت همراهی مخاطب
اولینباری که این نوحه حاج یونس حبیبی را شنیدم، برایم حلاوت خاصی داشت که هیچوقت آن را فراموش نمیکنم. این نوحه و این شیوه نوحهخوانی که سهم قابل توجهی را به این شکل به مخاطب اختصاص میداد، آنچنان جذاب بود که تا مدتها ورد زبانها بود. یا نوار آن را پخش میکردند یا مداحان جوان از روی آن میخواندند.
از ویژگیهای مهم قالب نوحه، توجه به سهم مخاطب در همراه شدن با نوحهخوان است. شاید در آن سالها، به خاطر سادگی مجالس اهلبیت، مداح هم به نوعی برای اینکه در بین نوحهخوانی نفسی تازه کند و اجرای او جذابتر شود، به این همراهی احتیاج داشته است. اما با پیشرفت دستگاههای صوت و اکوها و تکرارها و بعدها با اضافه شدن ذکرگو و...، گویا دیگر مداحان هم نیازی به این همراهی ندارند و این سنت زیبا هم مثل بسیاری از دیگر سنتهای پسندیده، در دست فراموشی است.
تاثیرگذاری این نوحه بهگونهای بود که حتی بعدها مداحان مختلفی به تأسی از آن، اذکار و گوشوارههایی را برای نوحههای خود انتخاب میکردند و بعد از خواندن هر مصراع، مخاطب آن را تکرار میکرد. اما هیچکدام از آن نوحهها در ذهن ما نمانده است. این امر تا حدی طبیعی است، اینکه همیشه اولین اثری که فضای تازهای ایجاد میکند، اقبال ماندگاری بیشتری دارد، قابل فهم است اما شاید با بررسی دقیقتر این آثار در کنار هم، دلایل دیگری هم برای ماندگاری اولین آثار وجود داشته باشد.
اولین ویژگی این نوحه که در بین نوحههای آن سالها به چشم میآید زبان محاوره و صمیمانه آن است. نمیدانم این اثر سروده کیست، اما ممکن است از تجربههای اول او بوده باشد. چون ضعفهایی هم در نوع به کار بردن زبان محاوره در این اثر میبینیم. با این حال چون از پیشگامان استفاده از زبان محاوره در نوحه بوده، به همین اندازه هم برای مخاطب تازگی و جذابیت داشته. اما استفاده از زبان محاوره، محدود به این نوحه نماند و بعدها آنچنان در بهکار بردن این زبان در نوحهسرایی افراط شد که شاید قصه برعکس شده باشد و نوحه با زبان معیار برای مخاطب امروز تازگی بیشتری داشته باشد.
نکته دیگری که در این نوحه هست و در نوحههای بعد از او کمتر دیده شده، فضای روایتگونه این نوحه است که مخاطب را با خود همراه میکند و او را با کاروان عاشورا منزل به منزل میبرد. گویا این نوحه خود مجلس تعزیهای است که دارد تمام وقایع و مصائب را در پیش چشم مخاطب به تصویر میکشد. همیشه بیان حکایتگونه رویدادها جذابیت خاص خودش را دارد و بخش عظیمی از ادبیات ما تحت عنوان ادبیات داستانی گواه همین مطلب است.
به نظر میرسد در این سالها در اشعار ولایی و نوحهها به این ویژگی چندان توجه نشده است در حالی که چنین بیانی به ویژه برای کودکان و نوجوانان که در این سالها محافلی مختص خود هم دارند، بسیار جذاب و تاثیرگذار است.
اتفاقا سبک و سیاق این نوحه که برای هیآت رنگارنگ امروز شاید دیگر جذابیتی نداشته باشد، برای محافل کودکان که هنوز سادگی و صمیمیت خود را از دست نداده است، میتواند بسیار جذاب باشد و اینکه واقعه عاشورا را در قالب یک داستان بشنوند و در هر مصراع با گفتن یک ذکر همراهی کنند برای آنان حلاوت خاص خودش را دارد.
البته همان مقدار که روایت و حکایت یک واقعه میتواند جذاب باشد، گزارشگری صِرف از واقعه از جذابیت آن به شدت میکاهد. اینجا دیگر هنر شاعر است که بتواند با نگاه شاعرانه و بیان هنرمندانه البته در عین حال صمیمانه و نه متکلفانه، روایت تاثیرگذار و ماندگار دیگری از واقعه عاشورا ارائه نماید.